محـض رضـا عليه السّلام :: MahzeReza.ir
پخش آنلاين حرم
نواي آنلاين رضوي

صفحات ويژه رضوي

جستجو در سایت
آخرين مطالب
مطالب گلچین محض رضا در این هفته - پست ثابت
امام مهربانی ها تولدت مبارک 🌷
امام رضا علیه السلام و اقتصاد خانواده
برترین نرم افزارهای اندروید رضوی
رفتارهای اقتصادی امام رضا علیه السلام
امام همچون دريا و علومش قطرات آن
اسلحه مسموم در توبره
ماه خون ماه محرم
شبکه تصویری محـض رضـا علیه السّلام در اینستاگرام افتتاح شد
تاخیر در بروز رسانی محض رضا
خسته ام، خسته تر از اون بچه آهو آقا جون
جدیدترین تصاویر گرفته شده از حرم مقدس
پیامک شهادت امام رضا (علیه السلام)
فرم تماس با مدیر وبلاگ
شهادت امام جواد (ع) بر قلب امام رضا (ع)تسلیت باد.
سریال ولایت عشق از شبکه تماشا
روایت حضرت عبدالعظیم از امام رئوف
قطعه ادبی رضوی
دانلود و دریافت پادکست ولادت امام رضا علیه السلام
دریافت کد آهنگ پیشواز ولادت امام رضا (ع) [ایرانسل و همراه اول]
دریافت قالب بسیار زیبای امام رضا (ع) برای وبلاگ
پیامک تبریک دهه کرامت (ولادت امام رضا و حضرت معصومه)
دانلود و دریافت کد پخش آنلاین آهنگ امام رضا، امیرمحمد متقیان
دهه کرامت گرامی باد
کدوم ارادت ... ؟
دروازه ولایت ، قدمگاه امام هشتم در شلمچه
شعر زیبای سلام ای مشرق نورانی ...
زندگينامه حضرت معصومه س
نصب پرچم منقش بنام امام رضا در زاهدان
چند دوبیتی زیبا در وصف آقا امام رضا علیه السلام
کد لوگوي ما
لوگوي دوستان

زمزمه های رضوی

یک دختری بود، که شغل باباش رفتگر شهرداری بود.

دختره با هزاران آرزو وامید می خواست، مثل همه زندگی کند.

می خواست شوهری با آبرو با کلاس داشته باشد.

به خاطر شغل باباش که رفتگر بود کسی در این خانه را نمی زد؛

یه روز دلش شکست یه نامه ای به امام رضا نوشت، تو نامه اش نوشته بود:

«السلام علیک یا غریب الغربا السلام علیک یا معین الضعفاء و الفقرا السلام علیک یا امام رضا

یا امام رضا دلم خیلی پره ؛منم جوانم آرزو دارم، امید دارم به خاطر اینکه شغل بابام  رفتگر شهرداری هست، کسی در این خانه رو نمی زند، وكسي به خواستگاري من نمياد؛ یا امام رضا نمی دانم چه کار کنم.

یا امام رضا، امیدم و نا امید نکن... یا امام رضا قلب و دلم رو نشکن ...

یا امام رضا قربانت برم ... »

حرفای دلش رو نوشت، گریه هاش رو کرد ... دلش رو خالی کرد، آدرس خانه را تو نامه نوشت!

اومد حرم امام رضا علیه السّلام نامه را داخل ضریح انداخت؛

چند ماهي گذشت ...

- مطلب کامل در ادامه مطلب می باشد.


مـوضـوعــــات محض رضا: زمزمه های رضوی
برچسب‌هاي محض رضا: داستان واقعی امام رضا, نامه ای دختر عاشق به حضرت رضا, دختری از خانواده ی رفتگر, امام هشتم نابینا را بینا کرد



 |  چهارشنبه ششم شهریور ۱۳۹۲| | 16:36 | | جـوادی | | ادامه مطلب: |
داستان های رضوی

مسافر گوید: در سرزمین منی حضور مبارک حضرت ثامن الحجج (ع) بودم، که یحیی بن خالد از کنار ما عبور کرد، در حالی که برای محافظت از گرد و غبار، سر و صورت خود را پوشانده بود، حضرت فرمود:« این بی نوایان نمی دانند که امسال چه اتفاقاتی برای آن ها رخ خواهد داد!

اما شگفت انگیز تر از این، من و هارون، که مانند این دوانگشتیم!» سپس انگشتان مبارک خود را به یک دیگر متصل کرد.

مسافر گوید: به خدا سوگند! من اصلا منظور مبارک حضرت را نفهمیدم.

مدت ها از منظور مولا و سرورم در این جمله - من وهارون- شگفت زده بودم! تا اینکه، آن وجود مبارک، توسط مأمون ملعون به شهادت رسید.

شیعیان بدن مبارک آن حجت خدا را تا قبه ی هارونیه تشییع کردند، و بسیاری غریبانه در کنار قبر دشمن ملعونش، هارون سفاک، به خاک سپردند.

آنجا بود که من پی بردم منظور حضرت رضا (ع) آن روز در سرزمین منی، چه  بوده است.

جــــان بـه درگـاه تــو، پـروازکنــان آمـده است
زنـده آن جان، که به دیـدار جنــان آمـده است

ای رضـا! که رضـا خـود بـر رضـای تو خـداست
روحـم از شوق  وصـالت، بـه فغـان آمده است
                                                             
                                                   "مرحوم ناظر زاده (ره)"
"بگفته ی مرحوم محدث قمي"


مـوضـوعــــات محض رضا: داستان رضوی
برچسب‌هاي محض رضا: داستان رضوی, امام رضا, شعر مرحوم ناظرزاده, شعر رضوی



 |  یکشنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۱| | 15:35 | | جـوادی |
داستان های رضوی

جناب عمّار بن زید روایت می کند: در خدمت حضرت رضا(ع) به مکه مشرف شدیم، در بین راه غلامم بیمار شد و از من طلب انگور کرد.

من به او گفتم: «در این بیابان خشک و بی آب، من انگور از کجا بیاورم؟» در همین هنگام دیدم امام رضا (ع) شخصی را پیش من فرستاد.

او  گفت:« امام (ع) می فرمایند، غلامت آرزوی انگور کرده است، به مقابل خود نگاه کن !» چون نگاه کردم، ناگهان باغی را در کمال خرمی وطراوت دیدم، که در آن انواع دختان انگور و انار وجود داشت؛ در حالی که شگفت زده و متعجب بودم، برخاستم و به داخل باغ رفتم؛ انگور و انار بسیار چیدم، و نزد غلامم بردم؛ مقداری هم برای توشه راه برگرفتم.

وقتی حج تمام شد وبه بغداد برگشتم، این حکایت را برای لیث بن سعد الجوهری بیان کردم.

او خدمت امام رضا(ع) رسید، وآنچه از من شنیده بود، برای حضرت(ع) تعریف کرد. آن اما همام (ع) فرمود: «آن باغ از شما دور نیست؛ نگاه کنید!» چون آنها نگاه کردند، باغی همانند باغ های بهشت غیر سرشت، در کنار خود مشاهده کردند، باغی که نهایت خرمی و شادابی را داشت، و بعد از آن هم مانند آن را ندیدند. همگی در حالی که شگفت زده شده بودند، یکصدا گفتند:« شهادت می دهیم که، تو فرزند رسول خدایی؛ و بهترین خلق خدا بعد از جد و پدر بزرگوارت می باشی!»


مـوضـوعــــات محض رضا: داستان رضوی
برچسب‌هاي محض رضا: عماربن زید, باغ انگور, داستان رضوی, بزرگی امام رضا



 |  پنجشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۹۱| | 14:24 | | جـوادی |
درباره محض رضا

السّلام و علیك یا امام رضـا علیه السّلام

***
میخـوام بــرای کفتـــــــــرا
یـه خــورده گنـــــدم ببـــرم

اونجـا کـه گنبـدش طلاست
بــا کفتـــراش پـــَــــر بزنــم

دوسِش دارم امـــامَــــــمِه
در خـونـــشو در بــــــــزنــم

میخــوام بــرم بـــه مشهـدُ
بـه هفتـه اونـجــــــا بـمونـم

تـــــــــــــو حـرم امام رضـــا
نـــــماز حــــاجــت بخـــونـم

بــــــهـش بـگـم امام رضـــا
مـریــــضـا رو شـفـــــا بــــده

دوای درد مـــــــــــــــــــردمُ
از طـــــرف خـــــــــــدا بــده
---------------------------/*

اي محض رضا! به ضمانت غزال رميده‏ ي دلم قيام كن، تا به آبشخور ايمان و معرفت و فلاح نايل آيد، و با پاسخي سپيد، از پايگاه عشق تو، به كوهستان‏ هاي زندگي برگردد.

اي حقيقت ناب! آستانت ميعادگاه ملايك و زيارتت آمال دل عارفان و عاشقان و نگاهت تمناي هر بينواست.

اي هشتمين گل سرخ! آن كه تشنه‏ي محبت توست، سيري‏ ناپذير است، و آن كه طراوت ياد تو را بر لب دارد، نواي جانش به پژمردگي نمي‏گرايد.

پروفايل خادمان محض رضا

امکانات



.تمامي مطالب و قالب "محـض رضـا عليه السّلام" براي مديران محفوظ مي باشد - کپي برداري شرعا جايز نيست

محـض رضـا علیه السّلام