قضيهاي را که کليني رحمة الله در اين باره نقل کرده است، ذکر ميکنيم.
راوي ميگويد:«با جمعي بسيار خدمت حضرت رضا بوديم که ابن سبيلي آمد و چنين گفت: يابن رسول الله! من دوست شما و پدران شما هستم.
نفقهي خود را در راه حج گم کردهام. نفقهي راه به من عنايت کنيد، چون به خراسان رسيدم براي شما صدقه ميدهم؛ زيرا آنجا مکنت دارم. حضرت رضا (ع) داخل اتاق شده پس از چندي از بالاي در، دويست دينار به او داد و خواهش کرد برود و فرمود: لازم نيست صدقه بدهي.
چون حضرت آمد، از ايشان پرسيدند: پول را از بالاي در داديد و خواهش نموديد که برود تا او را نبينيد. فرمود: ميخواستم ذلت سؤال را در صورت او نبينم. آيا نشنيدهايد که رسول اکرم فرموده است: صدقهي پنهاني، معادل هفتاد حج است، و گناه آشکار موجب خذلان، و گناه پنهاني را خداوند ميآمرزد. »[1] آنچه نوشته شد، نمونهاي از فضايل حضرت رضا (ع) بود.
ذکر اين گونه فضايل براي حضرت رضا (ع) مقام و شأني نيست. بنابراين بهتر است که مقداري از وقايع مسافرت جبري آن بزرگوار از مدينه به طوس را ذکر کنيم:
ممالک اسلامي، بعداز مرگ هارون الرشيد در طغيان بودند و شورشهاي فراواني پديد آمد.
هنگامي که مأمون برادرش را نابود کرد و توانست زمام امت اسلامي را به دست بگيرد، صلاح را در آن ديد که سران ممالک اسلامي را جمع کند؛ تا بدين وسيله بتواند فتنه ها را ...
- مطلب کامل در ادامه مطلب می باشد.
مـوضـوعــــات محض رضا:
برچسبهاي محض رضا: سخاوت, دست و دلبازی رضوی, سیرت, اخلاق امام رضا