محـض رضـا عليه السّلام :: MahzeReza.ir
پخش آنلاين حرم
نواي آنلاين رضوي

صفحات ويژه رضوي

جستجو در سایت
آخرين مطالب
مطالب گلچین محض رضا در این هفته - پست ثابت
امام مهربانی ها تولدت مبارک 🌷
امام رضا علیه السلام و اقتصاد خانواده
برترین نرم افزارهای اندروید رضوی
رفتارهای اقتصادی امام رضا علیه السلام
امام همچون دريا و علومش قطرات آن
اسلحه مسموم در توبره
ماه خون ماه محرم
شبکه تصویری محـض رضـا علیه السّلام در اینستاگرام افتتاح شد
تاخیر در بروز رسانی محض رضا
خسته ام، خسته تر از اون بچه آهو آقا جون
جدیدترین تصاویر گرفته شده از حرم مقدس
پیامک شهادت امام رضا (علیه السلام)
فرم تماس با مدیر وبلاگ
شهادت امام جواد (ع) بر قلب امام رضا (ع)تسلیت باد.
سریال ولایت عشق از شبکه تماشا
روایت حضرت عبدالعظیم از امام رئوف
قطعه ادبی رضوی
دانلود و دریافت پادکست ولادت امام رضا علیه السلام
دریافت کد آهنگ پیشواز ولادت امام رضا (ع) [ایرانسل و همراه اول]
دریافت قالب بسیار زیبای امام رضا (ع) برای وبلاگ
پیامک تبریک دهه کرامت (ولادت امام رضا و حضرت معصومه)
دانلود و دریافت کد پخش آنلاین آهنگ امام رضا، امیرمحمد متقیان
دهه کرامت گرامی باد
کدوم ارادت ... ؟
دروازه ولایت ، قدمگاه امام هشتم در شلمچه
شعر زیبای سلام ای مشرق نورانی ...
زندگينامه حضرت معصومه س
نصب پرچم منقش بنام امام رضا در زاهدان
چند دوبیتی زیبا در وصف آقا امام رضا علیه السلام
کد لوگوي ما
لوگوي دوستان
رفتار و کردار امام رضا

قضيه‏اي را که کليني رحمة الله در اين باره نقل کرده است، ذکر مي‏کنيم. راوي مي‏گويد:«با جمعي بسيار خدمت حضرت رضا بوديم که ابن سبيلي آمد و چنين گفت: يابن رسول الله!

من دوست شما و پدران شما هستم. نفقه‏ي خود را در راه حج گم کرده‏ام. نفقه‏ي راه به من عنايت کنيد، چون به خراسان رسيدم براي شما صدقه مي‏دهم؛ زيرا آنجا مکنت دارم. حضرت رضا (ع) داخل اتاق شده پس از چندي از بالاي در، دويست دينار به او داد و خواهش کرد برود و فرمود: لازم نيست صدقه بدهي.

چون حضرت آمد، از ايشان پرسيدند: پول را از بالاي در داديد و خواهش نموديد که برود تا او را نبينيد. فرمود: مي‏خواستم ذلت سؤال را در صورت او نبينم. آيا نشنيده‏ايد که رسول اکرم فرموده است: صدقه‏ي پنهاني، معادل هفتاد حج است، و گناه آشکار موجب خذلان، و گناه پنهاني را خداوند مي‏آمرزد. »[1]  آنچه نوشته شد، نمونه‏اي از فضايل حضرت رضا (ع) بود. ذکر اين گونه فضايل براي حضرت رضا (ع) مقام و شأني نيست. بنابراين بهتر است که مقداري از وقايع مسافرت جبري آن بزرگوار از مدينه به طوس را ذکر کنيم:

ممالک اسلامي، بعداز مرگ هارون الرشيد در طغيان بودند و شورشهاي فراواني پديد آمد. هنگامي که مأمون برادرش را نابود کرد و توانست زمام امت اسلامي را به دست بگيرد، صلاح را در آن ديد که سران ممالک اسلامي را جمع کند؛ تا بدين وسيله بتواند فتنه‏ها را خاموش نمايد.

پس سي و سه هزار نفر از بزرگان بلاد را به نام مستشار در مرکز جمع نمود، و ولايتعهدي را به طور جبر و تهديد به حضرت رضا واگذار کرد، و بدين وسيله توانست به ممالک اسلامي آرامش بخشد.

هنگامي که شورش‏ها فروخفت، افرادي که به عنوان مستشار خوانده شده بودند، متفرق و بسياري از آنان مورد بي‏مهري و يا احيانا زندان و تبعيد قرار گرفتند و کشته شدند. از جمله‏ي آن افرادي که صلاح دانستند او را شهيد کنند، حضرت رضا (ع) است. نکاتي که لازم به تذکر است:

1- حضرت رضا (ع) در موارد متعددي ذکر کرده که سفرش به خراسان، قبول ولايتعهدي و ورود به دستگاه مأمون بر ايشان تحميل شده بود. [2]  تشکيل مجلس عزا در مدينه موقع حرکت، گريه‏هاي آن بزرگوار در مکه و خداحافظي با بيت الله قبل از موقع آمدن عمال مأمون، گريه‏هاي او کنار قبر جد بزرگوارش و خداحافظي با او بعد از آمدن آنان، قبول نکردن مکرر ولايتعهدي تا آنکه تهديد مي‏شود و سپس قبول کردن آن مشروط بر اينکه در امور مملکتي هيچ دخالتي نکند، همه مبين اين مطلب است که اين جريان جبرا به حضرت رضا (ع) تحميل شده است. [3] .

2- مأمون دستور داده بود که حضرت رضا را از راه فارس به مرو ببرند [4]  و سفر ايشان حتي الامکان در شب صورت گيرد. آيا اين دستور، خود دليل بر اين نيست که محب اهل‏بيت در دلها جايي داشته و مأمون از اينکه حضرت رضا وارد شهرهاي پر جمعيت و شيعه‏نشين شود، در هراس بوده است، و يا نمي‏خواسته که حضرت رضا (ع) در دلها جايي باز کند؟

ممانعت مأمون از برگزاري نماز عيد فطر توسط حضرت [5]  ، احتمال دوم را تأييد مي‏کند.

3- حضرت رضا از برخوردش با مأمون فوق‏العاده ناراحت بود؛ چنانکه هر وقت که از نماز جمعه بازمي‏گشت، با حالت خستگي از خداوند متعال طلب مرگ مي‏کرد.

آيا در خلوت حضرت رضا را زجر مي‏دادند؟ آيا اعمال منافقانه روي آن بزرگوار اثر مي‏گذارده است؟ آيا مطلب ديگري بوده؟ نمي‏دانيم؛ ولي ناراحتي فوق‏العاده‏ي حضرت رضا (ع) از مسافرت امري مسلم است. [6] .

4- آمدن حضرت رضا عليه‏السلام به مرو براي اسلام بسيار مفيد بود؛ زيرا طوس براي بيگانگان ميدان علم بود و اگر حضرت رضا در طوس نبود، کسي وجود نداشت که شبهات آنان را رفع کند و اگر آن شبهات رفع نمي‏شد، براي عالم اسلام خطرناک بود.

5- حضرت رضا (ع) در بين راه به نيشابور رسيدند. نيشابور فوق‏العاده پر جمعيت و شيعه‏نشين بوده است. همه‏ي مردم به استقبال حضرت رضا (ع) آمدند و مي‏خواستند که آن بزرگوار خود را در ميان مردم آشکار کند و براي آنان روايت بگويد. عقل و درايت حکم مي‏کند که حجت خداوند متعال در آن وضع حساس بايد بهترين سوغات را به آنها عنايت کند.

حضرت رضا صبر نمود تا شوق مردم به نهايت رسيد، پس از آن سر از هودج بيرون آورد و چنين فرمود:

حدثني أبي موسي الکاظم عن ابيه جعفر بن محمد الصادق عن ابيه محمد الباقر عن ابيه زين‏العابدين عن ابيه الحسين عن ابيه علي بن أبي‏طالب قال حدثني رسول الله صلي الله عليه و آله قال حدثني جبرئيل قال سمعت عن الله تعالي قال کلمة لا اله الا الله حصني فمن قال لا اله الا الله دخل في حصني و من دخل في حصني امن من عذابي

پدرم و او از پدرش تا به رسول اکرم و او از جبرئيل و او از خداوند متعال نقل کرد که خداوند فرموده است: کلمه‏ي لا اله الا الله، قلعه‏ي محکم من است و هر که در آن داخل شود، از عذاب من در امان است.

سپس حضرت سر را در هودج بردند و چند قدمي رفتند. دوباره سر را از هودج بيرون آوردن و فرمودند: بشرطها و شروطها و انا من شروطها. [7] .

گفتن لا اله الا الله که موجب سعادت است شرايط اساسي دارد، و يکي از شرايط اساسي آن من هستم، يعني اقرار به ولايت.

جا دارد که چند کلمه‏اي درباره‏ي اين روايت شريف بحث شود:

کلمه‏ي لا اله الا الله، اقرار به آن و عمل نمودن به آن: موجب سعادت است.

کلمه لا اله الا الله در حقيقت همان قرآن است. همان کتابي است که مايه‏ي سعادت جامعه‏ي بشري است؛ ولي از نظر قرآن، کلمه‏ي لا اله الا الله منهاي ولايت، ناقص و بلکه هيچ است.

پروردگار عالم وقتي اميرالمؤمنين (ع) را به ولايت منصوب نمود، آيه اکمال را فروفرستاد: اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا. [8] .

در اين روز کامل نمودم براي شما دين شما را و اتمام نمودم براي شما نعمت خود را و راضي شدم که اسلام - توأم با ولايت - دين شما باشد.

قبل از نصب اميرالمؤمنين به ولايت، آيه‏ي تبليغ به پيامبر چنين خطاب مي‏کند:

يا ايها الرسول بلغ ما أنزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته [9] .

اي پيامبر! آنچه را به تو نازل شد - نصب اميرالمؤمنين به ولايت - به مردم بگو و اگر تبليغ نکني، رسالت خود را نرسانيده‏اي.

حضرت رضا با جمله‏ي شرطها و شروطها همان آيه‏ي اکمال و آيه‏ي تبليغ را يادآوري مي‏کند و مي‏فرمايد: شرط اساسي کلمه‏ي لا اله الا الله، ولايت است.

چيزي را که بايد متوجه باشيم، معني و حقيقت ولايت است. ولايت از نظر لغت، معاني متعددي دارد و از جمله به معني دوست هم آمده است. همه بايد اهل بيت را دوست بدارند، و محبت اهل بيت نعمت بزرگي است، چنانچه بغض اهل‏بيت خذلان بزرگي است. سني و شيعه اين روايت را از  پيامبر گرامي نقل مي‏کنند که فرمود: الا من مات علي حب آل محمد مات شهيدا، الا و من مات علي حب آل محمد مات مغفورا له، الا و من مات علي حب آل محمد مات تائبا، الا و من مات علي حب آل محمد مات مؤمنا مستکمل الأيمان، الا من مات علي بغض آل محمد مات کافرا، لا و من مات علي بغض آل محمد لم يشم رائحة الجنة [10]  «آگاه باشيد کسي که با محبت آل محمد بميرد، شهيد مرده است. آگاه باشيد کسي که با محبت آل محبت بميرد، آمرزيده است. آگاه باشيد کسي که با محبت آل محمد بميرد، آمرزيده است. آگاه باشيد کسي که با محبت آل محمد بميرد، مؤمن کامل مرده است. آگاه باشيد کسي که با بغض آل محمد بميرد، بوي بهشت به دماغ او نمي‏رسد. »

و از جمله معاني ولايت، سرپرستي است. کسي که سرپرست دل او علي بن ابي‏طالب (ع) باشد، ولايت دارد. کسي که از صفات رذيله مهذب شده باشد، ولايت دارد. کسي که سرپرست دلش طاغوتهاي بروني و دروني، شيطانهاي دروني و بروني، هوي‏ها، هوسها، آمال و آرزوهاي بيجا باشد؛ کسي که هواي او، عقيده‏ي شخصي او، خواست او مقدم برخواست اهل‏بيت باشد، بي‏ولايت بلکه بي‏محبت به اهل بيت است. از اين جهت است که امام سجاد (ع) مي‏فرمايد:«ولايت و محبت بدون متابعت معنايي ندارد. کسي که خداوند متعال را معصيت کند و با اين وصف اظهار محبت خدا کند، اظهار او بي‏جا است و از عجايب روزگار است.»از اين جهت مي‏توان گفت که معناي اول و دوم ولايت به يک معني مي‏رسد، ولايت اهل‏بيت ادامه‏ي ولايت خداوند متعال است. خداوند متعال مي‏فرمايد: الله ولي الذين آمنوا يخرجههم من الظلمات الي النور... اولئک اصحاب النارهم فيها خالدون [11] .

 «خدا سرپرست افراد مؤمن است. آنان را از تاريکيها - تاريکي کفر و ضلالت، تاريکي هوي و هوس، تاريکي صفات رذيله، تاريک شيطانها - بيرون مي‏برد و به سوي نور - نور ايمان، نور خدا، نور صفات خوب، نور ولايت - و سرپرست کافران طاغوت است - طاغوت هوي و هوس، طاغوت درون و برون، طاغوت صفات رذيله - آن طاغوتها آنان را از نور به تاريکيها مي‏برند و سرنوشت آنان آتش هميشگي است. »

و اين است معني روايت حضرت رضا (ع) که فرموده است:«کسي که داخل در لا اله الا الله شود، سرپرست دلش الله باشد - عقيده‏اش، عملش، گفتار و کردارش، نمايانگر اين است که تأثيري در عالم جز از ناحيه‏ي الله نيست - و ادامه‏ي آن سرپرستي ولايت باشد، در قلعه‏ي محکم خداوندي است. »

بنابراين بايد گفت که حضرت رضا (ع) به يک جمله تمام ايمان، تمام سعادت، تمام قرآن و تمام سنت را عرضه کرده است.

نظير همين جمله با شرحي که داده شد از پيامبر اکرم (ص) روايت شده است.

چون آيه‏ي شريفه و انذر عشيرتک الاقربين؛ [12]  يعني: خويشان نزديک خود را سنجش کن. »نازل شد، پيامبر (ص) بزرگان قريش را دعوت کرد و فرمود«اگر يک جمله بگوييد، سعادتمند خواهيد شد. بگوييد لا اله الا الله و هر که اول بگويد بعد از من وصي من است. »اول کسي که جواب آن حضرت را داد، اميرالمؤمنين (ع) بود.

حضرت رسول سه مرتبه کلام خود را تکرار کرد و جز اميرالمؤمنين کسي جواب نداد. پيامبر اکرم در همان جلسه فرمودند:«علي، بعد از من وصي و جانشين من است. »[13]  اين کلام با کلام فرزندش حضرت رضا شباهت دارد.

در خاتمه، قسمتي از قصيده‏ي دعبل را که در مرو براي حضرت (ع) خوانده است، يادآور مي‏شويم. قصيده بسيار مفصل است و صاحب کشف الغمه همه‏ي آن را ضبط نموده است. چند بيتي از آن را اينجا مي‏آوريم. دعبل خدمت حضرت رسيد و اشعارش را خواند تا بدين جا رسيد:

افاطم لوخلت الحسين مجدلا

و قد مات عطشانا بشط فرات‏
 
اي فاطمه! کاش با حسينت در کربلا بودي، که در کنار نهر فرات تشنه جان داد. تا اينکه رسيد به قبر موسي بن جعفر عليه‏السلام در بغداد و چنين گفت:

و قبر ببغداد لنفس زکية

تضمنها الرحمن في الغرفات‏

اي فاطمه! از قبر بيرون آي و گريه کن، براي قبري که در بغداد است. قبر نفس پاکي که انوار رحماني آن را فراگرفته است.
حضرت رضا فرمود: دعبل! من هم شعري مي‏گويم، همين جا آن را درج کن.

و قبر بطوس يا لها من مصيبة

الحت علي الأحشاء بالزفرات‏

الي الحشر حتي يبعث الله قائما

يفرج عنا الغم و الکربات‏

فاطمه! گريه کن براي قبري که به طوس است. دل او را غصه‏ها پاره پاره کرده است. اين غصه‏ها ادامه دارد تا روز قيامت؛ نه بلکه، تا قيام آل محمد که همه‏ي غمها و غصه‏هاي اهل‏بيت را مي‏زدايد.

دعبل مي‏گويد: يابن رسول الله! ما در طوس از شما اهل‏بيت قبري سراغ نداريم.

 حضرت فرمودند: آن قبر من است، زماني نخواهد گذشت که من در طوس مدفون مي‏شوم. هر که مرا زيارت کند، در بهشت با من است و از اين جهان آمرزيده خواهد رفت. [14]  دعبل ادامه مي‏دهد:

خروج امام لا محاله واقع‏

يقوم علي أسم الله و البرکات‏

يميز فينا کل حق و باطل‏

و يجزي علي النعماء و النقمات‏

قيام پيشوا - امام - قطعا واقع مي‏شود با نام خدا و با فيض و برکات خدا مي‏آيد. حق و باطل با وجود او در ميان مردم ظاهر مي‏شود و خوبان و بدان به جزاي کردارشان خواهند رسيد.

چون به اينجا رسيد، حضرت رضا بلند شد و براي احترام دست روي سر نهاد و سر فرود آورد، گريه کرد و فرمود: دعبل! اين امام را مي‏شناسي؟ دعبل گفت: مي‏دانم که امامي از شما قيام مي‏کند و به دست او پرچم اسلام روي زمين افراشته مي‏شود و عدالت اسلامي، سر تا سر جهان را مي‏گيرد. فرمود: دعبل، امام بعد از من، محمد پسر من است و بعد از او پسرش علي است و بعد از او پسرش حسن است و بعد از حسن پسر او حجت، قائم آل محمد منتظر مطاع است. منتظر است در غيبت، مطاع است وقت ظهور. او است که جهان را از عدالت انباشته مي‏کند، پس از آنکه از ظلم انبوه بود. سپس حضرت صد دينار و يک لباس به دعبل عنايت کردند. [15] .

چون دعبل به قم آمد، هر ديناري را از او صد دينار خريدند و هر چه کردند که لباس را به هزار دينار از او بخرند نداد؛ ولي چون از قم بيرون رفت، بعضي از اهل قم لباس را به زور از او گرفتند. [16] .

در خاتمه اشاره‏اي به حضرت معصومه سلام الله عليها مي‏کنيم:بانويي که شأن و مقامي عالي نزد خداي متعال دارد. بانويي که دختر امام، خواهر  امام و عمه‏ي امام است. بانويي که برکات حوزه‏ي علميه قم از گذشته تا به حال، به واسطه‏ي وجود مکرمه‏ي او است. بانويي که حضرت رضا (ع) درباره‏اش فرموده است:«هر که او را زيارت کند، بهشت براي او واجب است. »[17] .

اين بانو در سال 183 هجري متولد شد، و چون برادر بزرگوارش به مرو برده شد، براي زيارت برادر از مدينه حرکت نمود! و چون به قم رسيد، بيمار شد. چند روزي بيمار بود تا سرانجام در قم از دنيا رفت. سال وفات ايشان 201 از هجرت است. [18]  پس سن مبارک ايشان تقريبا هيجده سال است. در زير گنبد آن بانوي محترمه چند نفر از دختران و نوه‏هاي امام جواد (ع) مدفونند. [19]  از بزرگان و کاملين و اصحاب ائمه‏ي طاهرين عليهم‏السلام در قم، فراوان مدفون شده‏اند.

------------------------------/*
پاورقی و منابع:

[1] مناقب ابن شهر آشوب ح 4 ص 360 و 361.


[2] امام رضا عليه‏السلام در پاسخ احمد بن محمد بزنطي مي‏نويسد:«... و اما اينکه اجازه‏ي ملاقات خواسته‏اي، آمدن نزد من دشوار است، و اينها اکنون بر من سخت گرفته‏اند، و فعلا برايت ممکن نيست، انشاء الله به زودي ملاقات ميسر خواهد شد...»نقل از حياة الامام الرضا عليه‏السلام ص 315 و رجال ممقاني ج 1 ص 97 و عيون الاخبار ج 2 ص 212.

[3] در کتاب حياة الامام الرضا آمده مأمون در پاسخ درباريان و گروهي از عباسيان راجع به ولايتعهدي، چنين گفت: اين مرد از ما پنهان و دور بود و براي خود دعوت مي‏کرد. ما مي‏خواستيم او را وليعهد خويش قرار دهيم تا دعوتش براي ما باشد، و به سلطنت و خلافت ما اعتراف نمايد، و شيفتگان او دريابند که آن چه او ادعا مي‏کرد در او نيست، و اين امر - خلافت - مخصوص ماست نه او! و ما بيمناک بوديم اگر او را به حال خود باقي گذاريم، آشوبي براي ما برپا سازد که توانيم جلوي آن را بگيريم...«عيون اخبار ج 2 ص 170 و بحار ج 49 ص 183«.

[4] اصول کافي ج 1 ص 489.

[5] اصول کافي ج 1 ص 490-489 ارشاد مفيد ص 213 - 314.

[6] امام رضا عليه‏السلام به برخي از ياران خود درباره‏ي مأمون فرمود: به گفتار او مغرور نشويد و فريب نخوريد. سوگند به خدا کسي جز مأمون قاتل من نخواهد بود، اما من ناگزيرم شکيبايي ورزم تا وقت در رسد.«بحار ج 49 ص 189« شاهد بر فريبکاري مأمون رجاء بن ابي‏الضحاک (فرستاده‏ي مخصوص مأمون) است که گفت: مأمون مرا مأمور کرد به مدينه بروم و علي بن موسي الرضا عليهماالسلام را حرکت دهم و دستور داد روز و شب مراقب او باشم و محافظت او را به ديگري وانگذارم (نقل از اصول کافي ج 1 ص 498).

[7] عيون اخبار الرضا عليه‏السلام ج 2 ص 134 - 131.

[8] مائدة: قسمتي از آيه 3، در غاية المرام در باب 39 شش حديث از احاديث اهل سنت نقل شده است که اين آيه در روز غديرخم که پيغمبر خدا علي عليه‏السلام را به امامت معرفي کرد، درباره‏ي علي عليه‏السلام نازل شده و در بيشتر آنها است که پيغمبر گفت:«الله اکبر علي اکمال الدين و تمام النعمة و رضي الرب برسالتي و الو لابة لعلي »نقل از کشف الاسرار ص 136.

[9] در الغدير ج 1 از ابن ابي‏حاتم و ابن‏مردويه و واحدي نيشابوري از ابوسعيد خدري و حافظ حاکم حسکاني در شواهد التنزيل از ابن‏عباس و جابر انصاري و ابواسحاق حمويني در فرائد السمطين، قاضي شوکاني در تفسير خود فتح القدير از اين مردوديه و او از ابن‏سعود نقل مي‏کند که اين آيه در روز غدير نازل شده و دلالت بر و لايت و جانشيني علي عليه‏السلام دارد. نقل از کتاب«پرتوي از امامت و ولايت».

[10] تفسير کبير فخر رازي ج 27 ص 166، کشاف زمخشري ج 4 ذيل آيه 32 شوري. نقل از کتاب ولاء و ولايتها تأليف شهيد استاد مرتضي مطهري ره.

[11] سوره‏ي بقره / 257.

[12] شعراء/ 214.

[13] همين قضيه«انذر عشيره»را که ذکر کرديم، طبري در جزء ثاني از کتاب تاريخ الامم و الملوک به طرق مختلفه مذکور داشته و تاريخ طبري از تواريخي است که علماء فن تواريخ و سير از آن مدحها کردند... و علاوه بر طبري جمع کثيري از بزرگان محدثين و مورخين و اهل سير اين قضيه را نقل کردند، مثل: ابن‏اسحاق و ابن ابي‏حاتم و ابن‏مردويه و ابي‏نعيم و بيهقي در سنن و دلائل خود و ثعلبي در تفسير کبير و ابن‏اثير در جزء ثاني اين قضيه را از مسلمات دانسته و...«نقل از کشف الاسرار ص 152 - 151 تأليف امام خميني قدس سره».

[14] اعلام الوري ص 329 - 330.

[15] اعلام الوري ص / 33.

[16] اعلام الوري، ص 330، مناقب ابن شهر آشوب ص 339.

[17] عوالم ج 21 ص 331، ثواب الاعمال ص 124 ج 1، کامل الزيارات ص 324- وسائل ج 10 ص 451«سعد بن سعد از امام رضا عليه‏السلام راجع به فاطمه دختر موسي بن جعفر عليهماالسلام پرسش نمود. حضرت فرمود: من زارها فله الجنة »امام صادق عليه‏السلام فرمود: زيارت او با بهشت برابري مي‏کند؛ يعني زائرش به بهشت مي‏رود. (بحار ج 2 ص 267 المستدرک: ج 2 ص 227 ج 1) و نيز امام رضا عليه‏السلام فرمود: من زارها عارفا بحقها و جبت له الجنة: هر که او را زيارت کند در حالي که به حق او شناخت و معرفت داشته باشد، بهشت بر او واجب مي‏گردد. (عوالم ج 21 ص 330) امام جواد عليه‏السلام فرمود: هر که قبر عمه‏ام را در قم زيارت کند، به بهشت خواهد رفت. (عوالم ج 21 ص 331) محدث قمي (ره) در منتهي الآمال ج 2 در بخش احوالات حضرت معصومه عليه‏السلام مي‏نويسد: قاضي نور الله ره در مجالس المومنين فرموده از امام جعفرصادق عليه‏السلام روايت است که گفت:«آگاه باش به درستي که از براي خدا حرمي است و آن مکه است و از براي حضرت رسول صلي الله عليه و آله حرمي است و آن مدينه است و از براي اميرالمؤمنين عليه‏السلام حرمي است و آن کوفه است. آگاه باش به درستي که حرم من و اولاد بعد از من قم است، آگاه باش: به درستي که قم کوفه‏ي صغيره است، و همانا از براي بهشت هشت در است، سه در آنها به سوي قم است و وفات کند در قم زني که او از اولاد من باشد و نام او فاطمه دختر موسي عليه‏السلام است، که داخل مي‏شوند به سبب شفاعت او شيعه من جميع ايشان در بهشت ».

[18] وسيلة المعصوميه ص 66.

[19] مانند زينب و ام محمد و ميمونه دختران حضرت امام جواد عليه‏السلام و بريهه دختر موسي مبرقع و...«منتهي الآمال ج 2.


مـوضـوعــــات محض رضا: رفتار و کردار رضوی
برچسب‌هاي محض رضا: سخاوت, دست و دلبازی رضوی, سیرت, اخلاق امام رضا



 |  جمعه دوازدهم آبان ۱۳۹۱| | 17:10 | | جـوادی |
درباره محض رضا

السّلام و علیك یا امام رضـا علیه السّلام

***
میخـوام بــرای کفتـــــــــرا
یـه خــورده گنـــــدم ببـــرم

اونجـا کـه گنبـدش طلاست
بــا کفتـــراش پـــَــــر بزنــم

دوسِش دارم امـــامَــــــمِه
در خـونـــشو در بــــــــزنــم

میخــوام بــرم بـــه مشهـدُ
بـه هفتـه اونـجــــــا بـمونـم

تـــــــــــــو حـرم امام رضـــا
نـــــماز حــــاجــت بخـــونـم

بــــــهـش بـگـم امام رضـــا
مـریــــضـا رو شـفـــــا بــــده

دوای درد مـــــــــــــــــــردمُ
از طـــــرف خـــــــــــدا بــده
---------------------------/*

اي محض رضا! به ضمانت غزال رميده‏ ي دلم قيام كن، تا به آبشخور ايمان و معرفت و فلاح نايل آيد، و با پاسخي سپيد، از پايگاه عشق تو، به كوهستان‏ هاي زندگي برگردد.

اي حقيقت ناب! آستانت ميعادگاه ملايك و زيارتت آمال دل عارفان و عاشقان و نگاهت تمناي هر بينواست.

اي هشتمين گل سرخ! آن كه تشنه‏ي محبت توست، سيري‏ ناپذير است، و آن كه طراوت ياد تو را بر لب دارد، نواي جانش به پژمردگي نمي‏گرايد.

پروفايل خادمان محض رضا

امکانات



.تمامي مطالب و قالب "محـض رضـا عليه السّلام" براي مديران محفوظ مي باشد - کپي برداري شرعا جايز نيست

محـض رضـا علیه السّلام