مرحوم علاّمه مجلسى و برخى ديگر از بزرگان آورده اند:
يكى از اصحاب حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليه السلام به نام علىّ بن ابى حمزه بطائنى حكايت كند:
روزى در محضر مبارك آن حضرت بودم ، كه تعداد سى نفر غلام حبشى در آن مجلس وارد شدند.
پس از ورود، يكى از ايشان به زبان و لهجه حبشى با امام رضاعليه السلام سخن گفت و حضرت نيز به زبان حبشى و لهجه محلّى خودشان پاسخ او را بيان نمود و لحظاتى با يكديگر به همين زبان سخن گفتند.
آن گاه حضرت مقدارى پول - درهم - به آن غلام عطا نمود و مطلبى را نيز به او فرمود؛ و سپس همگى آن ها حركت كردند و از مجلس خارج شدند.
من با حالت تعجّب به آن حضرت عرضه داشتم : ياابن رسول اللّه ! فدايت گردم ، مثل اين كه با اين غلام به زبان حبشى و لهجه محلّى صحبت مى فرمودى ؟!
او را به چه چيزى امر نمودى ؟
مـوضـوعــــات محض رضا:
برچسبهاي محض رضا: مقالات رضوی, روایات جالب رضوی, امام رضا, وبلاگ رضوی
مرحوم راوندى به نقل از محمّد بن زيد رزامى روایت می كند:
روزى در خدمت حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهم السلام بودم ، كه شخصى از گروه خوارج كه درون توبره و خورجين خود نوعى سلاح مسموم نهاده و مخفى كرده بود وارد شد.
آن شخص به دوستان خود گفته بود: او گمان كرده است ، كه چون فرزند رسول اللّه است ، مى تواند وليعهدى طاغوت زمان را بپذيرد، مى روم و از او سؤالى مى پرسم ، چنانچه جواب صحيحى نداد، او را با اين سلاح نابود مى سازم .
پس چون در محضر مبارك امام رضا عليه السلام نشست ، سؤال خود را مطرح كرد.
مـوضـوعــــات محض رضا:
برچسبهاي محض رضا: مقالات رضوی, روایات جالب رضوی, امام رضا, وبلاگ رضوی