کوچه به کوچه می گذرم، ناگهان پیچک های امید از پنجره هایی سبز به دور دستانم می پیچد. بهجتی سبز وجودم را فرا می گیرد پنجره مرا به خود فرا می خواند. از یازدهمین منزل فرود می آیم. به پنجره خیره می شوم و دریچه هایی که در سپیدی پروانه های شادی قاب شده است.
طنین ترانه میلاد به گوش می رسد این ترنم شادی فرشتگان است یا ... نمی دانم!می دانم، آمده ای شهر را پر از بشارت پرنده و پروانه و بهار کنی.
آمده ای تا پیچک سبز حقیقت را به گرد ساقه های دل حق پرستان بپیچانی دست ها را ...
- متن کامل در ادامه مطلب می باشد.
مـوضـوعــــات محض رضا:
برچسبهاي محض رضا: دلنوشت امام رضا, یا رضا, نامه ای به امام هشتم, دلتنگی