مصاحبه با مردی که 66 سال است نقاره میزند:
جاي سوزن انداختن نيست.
حرم لبريز از جمعيت است ... در يك لحظه، يك لحظه بيپايان براي تمام كساني كه با تمام وجود حسش كردهاند و با صداي بلند و هماهنگ كرناها و طبلهايي كه از پشت پنجرههاي بيحفاظ نقارهخانه قابل تماشاست.
اگر بتواني آن بالا بالاها نقارهخانه را ببيني، حتما چشمت به پيرمردي ضعيف، اما سرحال و سرزنده ميافتد كه با شور و شوق زايدالوصفي در حال طبل زدن است. طبلي كه 66 سال است صدايش خاموش نشده است.
فكر ميكنيد تا كي توفيق نقارهزني را داشته باشيد؟ نميخواهيد بازنشسته شويد؟من گفتهام كه تا وقتي خداوند عمر بدهد و تا زمانيكه حضرت رضا (ع) مرا بخواهد، دست از نقارهزني نميكشم و خدمت ميكنم.
متولد چه سالي هستيد؟
متولد 1305 هستم و در همين خانهاي كه الان ساكن هستم به دنيا آمدهام. 3 ساله بودم كه پدرم فوت كرد و نميدانم كه او هم نقارهچي بوده يا نه. اما جد و پسرعموهايم، پدرخانمم، يكي از دو شوهرخواهرم و هر سه برادرم كه از من بزرگتر بودند، همگي نقارهچي بودند. علاوه بر اينها 2 تا پسر دارم كه آنها هم هر دو نقارهچي هستند. البته چند وقتي است كه يكي از پسرهايم خودش را بازنشسته كرده و پسرش به جايش ميآيد و نقاره ميزند.
شما از كي نقاره زدن را شروع كرديد؟
از وقتي كودك و نوجوان بودم به همراه برادرهايم كه نقارهزن بودند به حرم ميرفتم. كمكم خودم به اين كار علاقهمند شدم و از 19 سالگي شروع كردم به نقاره زدن.
با كرنا. 30 ـ40 سال كرنا ميزدم. پس از آن و حدود 20 سال و اندي هم هست كه طبل ميزنم؛ طبل بزرگ گروه را كه بقيه هم از آن تبعيت ميكنند. پسرم هم كه الان 40 سال دارد، به آن وارد است.
هيچ وقت شده از نقاره زدن و روزي دو بار براي انجام اين كار به حرم رفتن، خسته شوي؟
نه، هيچوقت. از بچگي مشتاق حرم بودم. تو برف و باران ميرفتم حرم. روزهايي بود كه برف آنقدر ميباريد كه تا بالاي زانو ميرسيد. مادرم ميگفت: احمد اگر الان بروي حرم ذاتالريه ميگيري. اما كو گوش شنوا. مگر ميشد حرم نرفت. تا زانو توي برف فرو ميرفتم، خيلي هم كيف ميكردم. هنوز هم هنگام رفتن به حرم همانقدر ذوق ميكنم و سرحالم. در تمام اين سالها، روي هم رفته 2 يا 3 روز هم تعطيل نكردم كه بخواهم گواهي غيبت ببرم.
تعداد اعضاي نقارخانه چند نفر است؟
كلا 15 نفر هستيم كه 5 نفر از اين تعداد، اعضاي خانواده خودم، يعني پسرم، نوههايم و خودم هستيم.
چه اوقاتي از شبانه روز و ايام سال نقاره ميزنيد؟
در شبانهروز دو بار نقاره ميزنيم. بار اول 20 دقيقه قبل از طلوع آفتاب شروع ميكنيم تا زمانيكه آفتاب كاملا طلوع كند. بار دوم هم 20 دقيقه مانده به غروب آفتاب كارمان شروع ميشود تا زمانيكه آفتاب كاملا غروب كند. به اين دو بار نواختن در شبانهروز، خدمت معمولي ميگويند.
علاوه بر اين اوقات، در اعياد و ايام ولادت ائمه نيز نقارهزني داريم. در شبهاى اعيادي مانند جشنهاى بزرگ قربان، فطر و غدير و همچنين زمان تحويل هر سال شمسى، در آغاز نوروز هم نقاره نواخته مىشود.
با اين حساب هيچ تعطيلي نداريد؟
تعطيلي به آن معنا كه بگوييم جمعه است يا عيد و تعطيل هستيم نه! نداريم، اما در 2 ماه محرم و صفر كه ايام سوگواري است و همچنين سالروز شهادت ائمه تا سوم آنها، به منظور احترام به آيين سوگوارى، نقارهخانه تعطيل ميشود.
براي همين اگر بخواهم مسافرتي بروم در همان ايام محرم و صفر ميروم. فقط يك مرتبه كه براي سفر عمره مرخصي گرفتم.
نقاره زني در ايام معمولي با اعياد و مثلا هنگام تحويل سال چه تفاوتي دارد؟
تفاوت خاصي ندارد، فقط در اعياد ريتم نواختنمان تندتر و ظريفتر ميشود. مقدار زمان نواختن هم ديگر ثابت و 20 دقيقه نيست.
در ماه رمضان هم مانند ايام معمولي نقاره ميزنيد؟
در اين ماه به جاي صبح، سحر و 2 ساعت مانده به اذان صبح نقاره ميزنيم. فلسفهاش هم بيدار شدن مردم براي سحر است كه از قديم بر جاي مانده. زماني مشهد خيلي كوچك بود، آنقدر كوچك كه صداي نقاره به همه جا ميرسيد و مثل حالا راديو و تلويزيون نبود، مشهديها با شنيدن صداي نقاره براي سحري از خواب بر ميخواستند. رسمي كه هنوز پابرجاست.
براي رسيدن به نقارهخانه بايد از چند پله بالا بروي؟
105 پله كه ارتفاع هر كدام از آنها 2 برابر پلههاي معمولي است.
چطور ميتواني روزي 2 بار، آن هم در اين سن و سال اين همه پله را بالا بروي؟
به خودم باشد كه ميدانم در اين سن و سال نميتوانم از اين پلهها بالا بروم، اما ميفهمم نيرويي مرا بالا ميبرد. احساس ميكنم كسي به من قوت ميدهد و مرا بالا و پايين ميبرد وگرنه بالا رفتن از اين همه پله براي جوانها هم كار سختي است، آنقدر كه وقتي بالا ميرسند نفسشان به شماره ميافتد، اما من براحتي بالا ميروم. روزهايي هست كه دو سه بار از اين پلهها به خاطر درست كردن طبلها يا تعويض پوست آنها بالا ميروم، هر بار هم براحتي اين كار را انجام ميدهم. وقتي وارد حرم ميشوم و ميخواهم از صحن هدايت رد شوم تا به مناره برسم، ناخودآگاه سرعتم زياد ميشود. از همان ورودي صحن هدايت احساس ميكنم صحن حرم به حالت شيبدار و مثلثي در ميآيد و من سر ميخورم پايين نقارهخانه.
آيا از مسوولان كسي تاكنون به نقارهخانه آمده است؟
نه، تا به حال كسي نيامده. آخر هيچكس توان بالا رفتن از 105 پله را ندارد، پلههايي كه هر كدام به اندازه 2 پله است.
امام رضا (ع) چه عناياتي به شما و خانوادهتان طي اين سالها داشتهاند؟
كل زندگي من با عنايت حضرت رونق گرفته است. شفا زياد گرفتهام، هم خودم و هم همسرم. به عنوان مثال يك روز در حال رفتن به حرم بودم، لباسم را پوشيده بودم كه همسرم گفت چند روزه قلبم ناراحت است. او را به دكتر فرستادم و خودم راهي حرم شدم. در مسير بودم كه با من تماس گرفت و گفت ميتواني به درمانگاه بيايي. وقتي رفتم، دكتر نوار قلب را داد دستم و گفت سريع بايد او را برساني بيمارستان. بعد هم اضافه كرد: چرا با لباس فُرم آمدي؟ گفتم داشتم ميرفتم حرم، با لباس نيامدم كه تحويلم بگيريد. وقتي فهميد بايد بروم نقارهخانه گفت تو برو ما خودمان كارهايش را انجام ميدهيم. به امام رضا سپردمش و رفتم. كار نقارهخانه كه تمام شد برگشتم درمانگاه. دكتر دستش را گذاشت روي شانهام و گفت همسرت را ببَر، مشكلي ندارد! براي ما هم دعا كن.
بزرگترين غصه و ناراحتي شما تا به امروز؟
غير از فوت دخترم هيچ غصهاي تاكنون نداشتم.
و بزرگترين شاديتان؟
شادي زياد داشتم. يك روز نشسته بودم توي نقارهخانه. ساعات پيش از تحويل سال بود. پسرم جبهه بود. يك دقيقه مانده بود به تحويل سال رو كردم به سمت امام رضا و با ناراحتي گفتم آقا هر سال اميرمحمد اين موقع اينجا كنار من و بالاي نقارهخانه بود و هنگام تحويل سال كرنا ميزد، اما حالا نيست. همين را كه گفتم يكهو امير سرش را تو آورد و سلام كرد. گفتم كجا بودي؟ گفت تازه رسيدم و راه به راه آمدم اينجا. سال تحويل شد و باهم نقاره زديم.
اولين عيدي را از چه كسي گرفتي يادت هست؟
نه يادم نيست از چه كسي اولين عيدي را گرفتم، همين قدر ميدانم كه عيدي ميگرفتم. يك قراني و دو قراني، آنوقتها از اين پولها بود ديگر.
"گرفته شده از سایت روزنامه جام جم"
مـوضـوعــــات محض رضا:
برچسبهاي محض رضا: پیرترین فرد نقاره زن, 66 سال خدمت به امام رضا, خادمی امام رضا, نقاره
| یکشنبه سی ام تیر ۱۳۹۲| | 22:10 | | جـوادی |