محـض رضـا عليه السّلام :: MahzeReza.ir
پخش آنلاين حرم
نواي آنلاين رضوي

صفحات ويژه رضوي

جستجو در سایت
آخرين مطالب
مطالب گلچین محض رضا در این هفته - پست ثابت
امام مهربانی ها تولدت مبارک 🌷
امام رضا علیه السلام و اقتصاد خانواده
برترین نرم افزارهای اندروید رضوی
رفتارهای اقتصادی امام رضا علیه السلام
امام همچون دريا و علومش قطرات آن
اسلحه مسموم در توبره
ماه خون ماه محرم
شبکه تصویری محـض رضـا علیه السّلام در اینستاگرام افتتاح شد
تاخیر در بروز رسانی محض رضا
خسته ام، خسته تر از اون بچه آهو آقا جون
جدیدترین تصاویر گرفته شده از حرم مقدس
پیامک شهادت امام رضا (علیه السلام)
فرم تماس با مدیر وبلاگ
شهادت امام جواد (ع) بر قلب امام رضا (ع)تسلیت باد.
سریال ولایت عشق از شبکه تماشا
روایت حضرت عبدالعظیم از امام رئوف
قطعه ادبی رضوی
دانلود و دریافت پادکست ولادت امام رضا علیه السلام
دریافت کد آهنگ پیشواز ولادت امام رضا (ع) [ایرانسل و همراه اول]
دریافت قالب بسیار زیبای امام رضا (ع) برای وبلاگ
پیامک تبریک دهه کرامت (ولادت امام رضا و حضرت معصومه)
دانلود و دریافت کد پخش آنلاین آهنگ امام رضا، امیرمحمد متقیان
دهه کرامت گرامی باد
کدوم ارادت ... ؟
دروازه ولایت ، قدمگاه امام هشتم در شلمچه
شعر زیبای سلام ای مشرق نورانی ...
زندگينامه حضرت معصومه س
نصب پرچم منقش بنام امام رضا در زاهدان
چند دوبیتی زیبا در وصف آقا امام رضا علیه السلام
کد لوگوي ما
لوگوي دوستان
شخصیت رضوی

مقدمه:

امام هشتم، علی بن موسی الرضا علیه السلام همانند دیگر امامان معصوم علیهم السلام دارنده تمام کمالات و فضائل اخلاق انسانی در مرتبه اعلی بود. در فضیلت او همین بس که دشمن سرسخت و قاتل جان او درباره آن حضرت چنین گفت:  «ای پسر ضحّاک! این شخص بهترین، داناترین و عابدترین انسان روی زمین است. پس آنچه [از فضائل و مناقب و صفات والای او] مشاهده کردی نزد کسی فاش نکن.»
آنچه در پیش رو دارید، گامی است در بیان موضع گیری های امام هشتم در مقابل خلفای زمان خویش؛ بالاخص مأمون عباسی.
 
الف. دوران هارون
بعد از شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام در سال 183 ه . ق در زندان بغداد، امامت به فرزندش علی بن موسی الرضا (علیه السلام) رسید، این دوره همزمان با دوران هارون بود. حضرت از همان آغاز صریحا در میان شیعیان امامت خویش را اعلام کرد و فرمود هارون در مقابل من هیچ کاری نمی تواند انجام بدهد، و هیچ زیانی هم نمی تواند به من برساند. این مطلب را از بیان های مختلف آن حضرت می توان استفاده کرد:
1. صفوان بن یحیی می گوید: چون ابو ابراهیم، موسی بن جعفر (علیه السلام) درگذشت و علی بن موسی الرضا (علیه السلام) امر امامت و خلافت خود را آشکار ساخت، به حضرت عرض شد: شما امر بزرگ و خطیری را اظهار می دارید و ما از این ستمگر (هارون الرشید) بر شما می ترسیم.
حضرت فرمود: «هرچه می خواهد تلاش کند. او بر من راهی ندارد.»
 
2. از محمد بن سنان نقل شده است که: به ابی الحسن علی بن موسی علیه السلام در ایام خلافت هارون، عرض کردم: شما امر امامت خود را آشکار ساخته، به جای پدر نشسته اید؛ در حالی که هنوز از شمشیر هارون خون می چکد! حضرت فرمودند: گفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به من نیرو و جرأت بخشیده که فرمود: اگر ابو جهل توانست مویی از سر من کم کند، بدانید من پیامبر نیستم. و من به شما می گویم: «اگر هارون مویی از سر من کم کند، بدانید من امام نیستم.»
3. اباصلت هروی می گوید: روزی حضرت رضا علیه السلام در خانه خود بود، قاصد هارون به حضور آن حضرت آمد و گفت: «هم اکنون هارون شما را خواسته است، دعوت او را اجابت کن.»
حضرت برخاست و به من فرمود: ای ابا صلت! در این وقت هارون مرا نخواسته جز اینکه آسیب عظیمی به من برسد.
«پس به خدا سوگند، در قدرت او نیست که کاری انجام دهد که خوشایند من نباشد [و نمی تواند آسیبی به من برساند] بخاطر کلماتی که از جدّم رسول خدا به من رسیده است.»
اباصلت می گوید: همراه حضرت، نزد هارون رفتیم، وقتی که نگاه امام رضا علیه السلام به هارون افتاد، حضرت دعا را خواند و هارون به او نگریست و گفت: «ای ابو الحسن، دستور داده ایم، صد هزار درهم در اختیار تو قرار دهند، تا نیازمندیهای خانواده ات را با آن، تأمین کنی.»
پس هنگامی که امام از نزد هارون بیرون آمد، هارون از پشت سر به امام نگاه کرد و گفت: « من [چیزی] را اراده کردم و خدا [چیز دیگر] را اراده کرد و آنچه خدا اراده کرد خیر بود.»
البته هر چند هارون حضرت را تحت نظر داشت و گاه تصمیم زیان و ضرر نیز علیه آن حضرت داشت؛ ولی به دلایلی که بیان می شود، بنای کلّی هارون این بود که آسیبی به حضرت نرساند. برخی از این دلایل عبارتند از:
 
یکم. شکست در شهادت موسی بن جعفر (علیه السلام) : هارون از جنایات قبلی خود و سخت گیریهای شدیدی که علیه امام هفتم اعمال کرد و سرانجام او را به شهادت رساند، نتیجه مثبتی نگرفت؛ چنان که خود هارون در پاسخ «یحیی بن خالد برمکی» که خبر داد پس از موسی بن جعفر اینک پسرش جای او نشسته و ادعای امامت می کند چنین گفت: آنچه با پدرش کردیم نتیجه نگرفتیم، می خواهی یکبار شمشیر را بردارم و همه علویین را بکشم؟
همچنین نقل شده است که: هارون وقتی از «رقّه» عازم مکه شد، عیسی بن جعفر به او گفت: بیاد آور سوگندی را که خورده ای، که هر کس بعد از موسی بن جعفر علیه السلام ادعای امامت کند، گردنش را بزنی. اکنون پسر او (علی بن موسی) چنین ادعائی دارد.
هارون گفت: « چه فکر می کنی؟ آیا می خواهی همه آنها را بکشم؟»
 
دوم. نگرانی از عواقب قتل موسی بن جعفر علیه السلام : علت دیگر کاهش فشار از طرف هارون به امام هشتم، نگرانی وی از عواقب قتل موسی بن جعفر(علیه السلام) بود؛ زیرا گرچه هارون تلاش فراوانی به منظور کتمان این جنایت به عمل آورد، اما سر انجام جریان فاش شد و موجب نفرت و انزجار مردم از او گردید، از این رو هارون کوشش می کرد خود را از این جنایت تبرئه کند.
شاهد این امر این است که هارون به عموی خود «سلیمان بن ابی جعفر» که جنازه آن حضرت را از دست حمالان گرفته با احترام به خاک سپرد، پیغام فرستاد که: «خدا سندی بن شاهک را لعنت کند، او این کار را بدون اجازه من انجام داده است.»
ب. دوران امین
هارون در دوران خلافت خود، «محمد امین» را که مادرش زبیده بود به ولیعهدی خود برگزید و از مردم برای او بیعت گرفت. «عبداللّه مامون» را نیز که از مادر ایرانی بود ولیعهد دوم خود قرار داد.
در سال 193 ه . ق، به هارون گزارش رسید که شورش در شهرهای خراسان بالا گرفته و فرماندهان ارتش، با همه بی رحمی و درندگی، از خاموش ساختن فریاد مردم عاجز مانده اند.
هارون پس از مشاوره با وزیران خود، صلاح را در آن دید که شخصا به آن سامان سفر کند و قدرت خلافت را یکجا برای سرکوبی نهضتهای خراسان به کار گیرد. وی پسرش محمد امین را در بغداد گذاشت و مأمون را که والی خراسان بود همراه خود به خراسان برد.
هارون توانست اوضاع آشفته خراسان را تا حدودی آرام کند، ولی نتوانست دوباره به بغداد، مرکز خلافت برگردد؛ چرا که او در سوّم جمادی الاخری سال 193 هـ.ق در طوس درگذشت و دو ولیعهد را در صحنه رقابت سیاسی و قدرت تنها گذاشت.
شبی که هارون درگذشت، مردم با محمد امین در بغداد بیعت کردند. از خلافت امین بیش از 18 روز نگذشته بود که در صدد برآمد مأمون را از ولایتعهدی خلع کند، و آن را به فرزندش «موسی» واگذار کند.

به این جهت می توان گفت: سالهای بین 193 ـ 198، سالهای آزادی نسبی برای آن حضرت بوده است و فرصت خوبی برای ادامه فعالیتهای فرهنگی و توسعه آن و تربیت شاگردان پیش آمده است.
 
ج . دوران حساس مأمون
جهت درک عمق سیاستهای امام هشتم علیه السلام در زمان مأمون باید نکاتی را درباره ابعاد شخصیتی مأمون بیان کنیم:
1. تربیت ویژه:
مأمون را پدرش به «جعفر بن یحیی برمکی» سپرد تا او را در دامان خود بپروراند و مربی وی «فضل بن سهل» بود که به «ذوالریاستین» شهرت داشت و بعد هم وزیر مأمون گردید.
 
2. آبدیدگی و سخت کوشی:
زندگی مأمون سراسر سختی و رنج و کوشش و فعالیت و خالی از رفاه و آسایش بوده است. او مادرش را که کنیزی بود بنام «مَراجِلْ» در کودکی از دست داد و در جوانی نیز از طرف هارون مأمور شد که در خراسان و مرزها مشغول سرکوب قیام ها و شورش ها باشد؛ از این رو همیشه درگیر جنگ و نزاع ها بود، بر عکس برادرش امین که با ناز و نعمت و خوشگذرانی و غرق در لذّت ها پرورش یافته بود.
 
3. تلاش برای کسب موقعیت:
مأمون چون مادرش کنیز بود، اصالت چندانی برای خود احساس نمی کرد، از طرف دیگر عباسیان فاقد پایگاه مردمی بودند، به همین دلیل آستین همت را بالا زد و برای آینده خود به برنامه ریزی پرداخت و این باعث رشد شخصیتی او گردید.
4. درس عبرت از اشتباهات امین:
او از اشتباهات امین نیز پند و عبرت گرفت. بعنوان نمونه «فضل» با مشاهده امین که خود را به لهو و لعب سرگرم ساخته بود، به مأمون می گفت که تو پارسایی و دینداری و رفتار نیکو از خود بروز بده.
5. آگاهی نسبت به زمان:
او خلیفه ای زیرک، درس خوانده، آگاه به فقه، و در علوم و فنون مختلف تبحر داشت و بر امثال خویش، و حتی بر تمام عباسیان برتری یافته بود، تا آنجا که معروف شد که در میان عباسیان کسی دانشمندتر از مأمون وجود نداشته است.
 
پدرش نیز به برتری وی نسبت به برادرش امین شهادت داده و گفته بود: «تصمیم گرفته ام ولایتعهدی را به دست کسی بسپارم که رفتارش را بیشتر می پسندم، خط مشیش را می ستایم، و به حسن سیاستش اطمینان دارم و از ضعف و سستی اش آسوده خاطرم. و او کسی جز «عبداللّه » نمی باشد. اما بنی عباس به پیروی از هوای نفس خویش، محمد را می طلبند، چه او یکپارچه به دنبال خواهش های نفسانی است.
 
6. فسق و گناه : در عین حال، مأمون سخت مکّار و شیطان صفت و اهل فسق و فجور بود.
همنشینی او با قاضی یحیی بن اکثم که مرد فاجری بود، نشانه فسق اوست.
مجموع آنچه گفته شد، از مأمون چهره ای زیرک، آگاه به زمان، آشنا با تمام استعدادهای موجود برای پیشبرد قدرت، عوام فریب و شیطان صفت ساخت. او تلاش می کرد با طرح های حساب شده، قداست و عظمت امام هشتم علیه السلام را درهم بشکند. یکی از نقشه های شوم وی طرح ولایتعهدی بود که در آن اهداف مختلفی را دنبال می کرد.

"گرفته شده از عیون اخبار الرضا علیه السلام"


مـوضـوعــــات محض رضا: شخصیت شناسی
برچسب‌هاي محض رضا: شخصیت شناسی, موضع سیاسی امام رضا, دوران هارون, شهادت امام موسی بن جعفر



 |  یکشنبه چهارم فروردین ۱۳۹۲| | 19:31 | | جـوادی |
درباره محض رضا

السّلام و علیك یا امام رضـا علیه السّلام

***
میخـوام بــرای کفتـــــــــرا
یـه خــورده گنـــــدم ببـــرم

اونجـا کـه گنبـدش طلاست
بــا کفتـــراش پـــَــــر بزنــم

دوسِش دارم امـــامَــــــمِه
در خـونـــشو در بــــــــزنــم

میخــوام بــرم بـــه مشهـدُ
بـه هفتـه اونـجــــــا بـمونـم

تـــــــــــــو حـرم امام رضـــا
نـــــماز حــــاجــت بخـــونـم

بــــــهـش بـگـم امام رضـــا
مـریــــضـا رو شـفـــــا بــــده

دوای درد مـــــــــــــــــــردمُ
از طـــــرف خـــــــــــدا بــده
---------------------------/*

اي محض رضا! به ضمانت غزال رميده‏ ي دلم قيام كن، تا به آبشخور ايمان و معرفت و فلاح نايل آيد، و با پاسخي سپيد، از پايگاه عشق تو، به كوهستان‏ هاي زندگي برگردد.

اي حقيقت ناب! آستانت ميعادگاه ملايك و زيارتت آمال دل عارفان و عاشقان و نگاهت تمناي هر بينواست.

اي هشتمين گل سرخ! آن كه تشنه‏ي محبت توست، سيري‏ ناپذير است، و آن كه طراوت ياد تو را بر لب دارد، نواي جانش به پژمردگي نمي‏گرايد.

پروفايل خادمان محض رضا

امکانات



.تمامي مطالب و قالب "محـض رضـا عليه السّلام" براي مديران محفوظ مي باشد - کپي برداري شرعا جايز نيست

محـض رضـا علیه السّلام